روایتی از آسمانیترین نور زمینی – جمهورآنلاین

به گزارش جمهور آنلاین، ۱۴ اردیبهشت، روزی است که این نور جاودان را گرامی میداریم؛ روز بزرگداشت حضرت احمد بن موسی شاهچراغ(ع)، برادری که برای دیدار برادرش، حضرت امام رضا(ع)، راهی سرزمینی ناشناس شد و در این مسیر، نامش را تا ابد در تاریخ روحانیت اسلامی حک کرد.
خاندانی که آسمان را به زمین آورد
حضرت احمد بن موسی(ع) در خاندانی متولد شد که هر عضو آن، چراغ هدایتی برای بشریت بود؛ او فرزند امام موسی کاظم(ع) و برادر امام رضا(ع) است؛ خاندانی که درد الهی رسالت را در رگهایشان جاری کرده بودند.
در دورانی که ظلم عباسیان، آسمان اسلام را تیره کرده بود، این خاندان، ستارگانی بودند که راه رهایی را نشان میدادند. حضرت احمد(ع) در چنین فضایی رشد کرد؛ در کوچههای مدینه، زیر سایه تعالیم پدری که «کاظم» لقب گرفته بود؛ زیرا خشمش را در راه خدا فرو میخورد.
او از کودکی، شاهد مبارزات پدرش با حاکمان ستمگر بود و رنج تبعید، زندان و شکنجههای امام موسی کاظم(ع) را در خاطرهاش ثبت میکرد؛ این تجربهها، روحیهای مقاوم و عشقی سوزان به عدالت در او پرورش داد.
مسیری پرخطر به سوی برادر؛ از مدینه تا شیراز
وقتی خبر ولایت عهدی امام رضا(ع) در خراسان پخش شد، احمد بن موسی(ع) بیقراری کرد؛ او میدانست این مقام، تنها نقابی زرین برای فریب مردم است و عباسیان قصد دارند امام را در تبعیدی ناخواسته نگه دارند و تصمیم گرفت به خراسان برود؛ نه برای بیعت، بلکه برای حمایت از برادر.
سفر او از مدینه آغاز شد؛ کاروانی کوچک از خویشان و یاران وفادار که بیخبر از توطئههای حکومت، راهی شمال شرق شدند اما عباسیان، مانند عقابانی گرسنه، مراقب هر حرکت این خاندان بودند.
وقتی خبر حرکت حضرت احمد(ع) به حاکم شیراز رسید، دستور داد راهها را ببندند؛ او میترسید این سفر، جرقه قیامی بزرگ شود بنابراین در نزدیکیهای شیراز، سپاه عباسیان به کاروان حمله کرد و تیرها باریدند، شمشیرها برقی کشیدند و زمین، خون پاک یاران را نوشید.
حضرت احمد بن موسی(ع) زخمی شد اما تسلیم نشد؛ او ادامه داد تا در کوچههای شیراز، جایی که امروز آرامگاهش است، به شهادت رسید.
معجزهای که شیراز را دگرگون کرد
سالها پس از شهادت، شیراز در سکوت شبهایش، نوری مرموز را در نقطهای از شهر گزارش داد؛ مردم کنجکاو شدند و به دنبال سرچشمه نور رفتند و به مقبرهای ویران رسیدند که نوری از آن میتابید.
وقتی خاکها را کنار زدند، پیکر پاک مردی را دیدند که با وجود گذشت سالها، سالم مانده بود؛ روی سنگ قبر، نام «احمد بن موسی» نقش بسته بود؛ این معجزه، شیراز را تکان داد.
مردم فهمیدند میزبانی بزرگ را ناخواسته در آغوش کشیدهاند؛ کم کم، آرامگاه بازسازی شد و نخستین سنگهای بنای شاهچراغ(ع) بر زمین گذاشته شد؛ امروز آن نور، در قالب چلچراغهای هزارپاره حرم، هر شب نماد امید میشود.
شاهچراغ(ع)؛ آینهدار فرهنگ و مقاومت
حرم حضرت احمد بن موسی شاهچراغ(ع) تنها یک مکان مذهبی نیست؛ او قرنهاست که نقش یک قلعه فرهنگی را بازی میکند؛ معماری بینظیرش، با آینهکاریهایی که نور را هزاران برابر میکنند، استعارهای است از تکثیر خوبیها.
در دوران حمله مغولها، این حرم پناهگاهی برای مردم بیپناه شد؛ در دوره قاجار، هنرمندان شیرازی، تمام نبوغ خود را در کاشیها و گنبدش خرج کردند؛ حتی امروز، در شبهای جمعه، صدای دعاهای دسته جمعی از آنجا به آسمان میرود؛ اینجا جایی است که زن روستایی از دل کویر، بچه بیمارش را به آغوش میگیرد و زیر گنبد میایستد و بازرگان ثروتمند، کنار فقیر نشسته و هر دو یک چیز میخوانند: «صلوات».
روز بزرگداشت؛ جشنی که تاریخ را زنده میکند
۱۴ اردیبهشت در شیراز، تنها یک تاریخ تقویمی نیست؛ از سپیدهدم، شهر بیدار میشود تا تولد دوباره امید را جشن بگیرد؛ خیابانهای اطراف حرم، پر از دستههای گل میشود که مردم محلهها آوردهاند؛ پیرمردها با عطرهای سنتی، هوا را خوشبو میکنند و کودکان، پرچمهای سبز را تکان میدهند؛ داخل حرم، روضهای خوانده میشود که اشکها را جاری میکند و در همان حال، گروههای موسیقی سنتی، نوایی سر میدهند که قلبها را میلرزاند؛ این روز، یادآور آن است که شهید قرنها پیش، امروز هم زنده است؛ در هر دعایی، در هر نذری، در هر نگاهی که به گنبدش میافتد.
مسئولان شهر نیز در مراسمی رسمی، از نقش حضرت احمد بن موسی شاهچراغ(ع) در هویت شیراز میگویند و دانشآموزان، شعرهایی میخوانند که خود سرودهاند.
از کرامتها تا داستانهای ناشنیده
کرامات حضرت شاهچراغ(ع)، تنها محدود به کتابها نیست؛ پیرزنی در دهه ۶۰ شمسی تعریف میکند: «وقتی پسرم در جنگ مفقود شد، هر شب به حرم میرفتم. یک شب در خواب دیدم جوانی نورانی دست روی شانهام گذاشت و گفت نگران نباش، او برمیگردد؛ فردا خبر آوردند که اسیر است و سالم.»
یا مردی میگوید: «در سفر شیراز، بیماریام بهبود یافت؛ انگار نور گنبد، دارویم بود.»
حتی داستانهایی از مقاومت حرم در زلزلههای تاریخی نقل میشود؛ مثل زلزلهای در دوره صفویه که همه جا ویران شد، اما گنبد حتی ترک هم نخورد؛ این روایتها، شاهچراغ(ع) را از یک شخصیت تاریخی، به موجودی زنده در باورها تبدیل کرده است.
حرمی که مدرسه شد
حرم حضرت احمد بن موسی شاهچراغ(ع) امروز تنها جای عبادت نیست؛ مجموعه فرهنگی عظیمی است که مدرسه علمیهاش، طلبهها را آموزش میدهد؛ کتابخانهاش، نسخههای خطی نفیسی دارد که محققان را به شیراز میکشاند؛ بیمارستانش، به نیازمندان خدمات رایگان میدهد؛ گویی روح احمد بن موسی(ع) هنوز در اینجا حاضر است و میگوید بهترین عبادت، خدمت به خلق است.
درسهایی که شاهچراغ(ع) به ما میدهد
از زندگی حضرت احمد بن موسی(ع) چه میتوان آموخت؟ اول، وفاداری تا پای جان؛ او حاضر شد جانش را بدهد، اما از مسیر حق منحرف نشود؛ دوم، وحدت؛ او برای حمایت از برادرش قیام کرد، نه برای قدرت طلبی؛ سوم، امید؛ حتی در تاریکترین شبها، نورش زنده ماند؛ امروز در دنیایی که جنگ و نفاق بیداد میکند، این درسها بیش از هر زمان دیگری ارزش دارند؛ شاید اگر هرکداممان کمی از روحیه شاهچراغ را بگیریم، دنیا جای بهتری شود.
تو نیز چراغی برافروز…
۱۴ اردیبهشت، روزی است که باید از خود بپرسیم ما چگونه میتوانیم چراغی باشیم در راه دیگران؟ شاید با یک لبخند، با کمک به یک همسایه نیازمند، یا با مبارزه برای عدالت در حیطه خودمان؛ شاهچراغ(ع) به ما یاد میدهد که نور بودن، نیاز به مقام و قدرت ندارد؛ تنها نیازمند قلبی پاک و ارادهای استوار است؛ پس بیاییم نه تنها در این روز، که در همه روزها، مشعلدار راه او باشیم؛ راهی که انتها ندارد چرا که نور، هرگز نمیمیرد…