خواندنیهایی از پایتخت ۷ با بیشترین مخاطب در ایام پخش – جمهورآنلاین

به گزارش جمهور آنلاین، او درباره پخش پایتخت در میان مشکلات روزمره فعلی مردم میگوید: در طول این چهار سال شاید ارتباط ما با مدیران فرهنگی قطع شده بود ولی هرگز ارتباط با مردم قطع نشده بود. اگر مسافرت میرفتیم در ایران و خارج از ایران، یا در تاکسی و … همواره سوال مردم این بود که چرا «پایتخت» پخش نمیشود؟ نمیدانستند مشکلات چیست. آنها دلتنگی هایشان را میگفتند. اینکه عادت داشتهاند با «پایتخت» سال خود را تحویل کنند. ما هم در جمع خود و تیم تولید که با هم در ارتباط بودیم این موضوع را مطرح کردیم که مردم این سریال را از ما طلب دارند و مطالبه میکنند.
مقدم در مورد تصمیم تیم و مدیران برای ساخت قسمت هفت این مجموعه گفت: پس از وقفه طولانی در تولید و تغییرات مدیریتی در سازمان، نهایتاً ارزیابیهای کارشناسی نشان داد که «پایتخت» آنقدر که به جامعه و این کشور خدمت کرده، بدی نکرده است. به آن جفا شد و مستحق برخوردی که با آن شد، نبود؛ جفایی که خود من به این نتیجه رسیده بودم که بروم و نقاشی کنم و نمایشگاه برگزار کنم.
یک باره «پایتخت» بشود؛ «اسمشو نبر» و فصل ۶ را پخش نمیکردند، تا فصل ۵ روی آنتن میرفت و بعد به گونهای برخورد میشد که انگار یک تیمی فصل ۶ را یواشکی روی آنتن برده است. ضوابط تلویزیون را میدانید که تا فریم آخر باید هماهنگ جلو ببرید. در آن شرایط، بسیاری از ما ترجیح دادیم به فعالیتهای شخصیمان بازگردیم. آقای تنابنده و دیگر همکاران به پروژههای دیگری مشغول شدند و اتفاقاً پروژههای خوب کار کردند، نقشهای خوب و جایزههای خوب گرفتند. اینگونه نبود که آدمهای بیکاری باشند و فقط بخواهند با این سریال آنتن را پر کنند نه. ارزشهایی برایشان مهم بود!
بالاخره یک روز این سه رأس مثلث شامل من، الهام غفوری تهیه کننده و محسن تنابنده، با سیمافیلم قراری گذاشتیم، حرفهایمان را زدیم و آنها نیز مشکلات خود را و خواسته تلویزیون را که «پایتخت» را میخواهد، بیان کردند. این را هم گفتند که هرچه در گذشته بوده به گذشته مربوط است و الان باید به سریالی فکر کنیم که خوب شروع کرده و خوب هم به پایان برد.
کارگردان پایتخت در مورد سناریوی قسمت ۷ این مجموعه می گوید: من چند جای دیگر هم گفتهام و الان هم میگویم که «پایتخت» متکی به ذهن و شعور محسن تنابنده است. یعنی ابتدا جرقه زده میشود، ذهن او به یک ایده میرسد و این ایده پرورانده میشود. سپس او ابزاری نیاز دارد برای اینکه اینها به مرحله اجرا برسد و کار من از جایی شروع میشود که ذهن محسن را تبدیل کنم به تکنیکی که قرار است در صحنه اجرا شود. ایده اش به بهترین شکل پیاده شود و در بهترین زوایا بتوانیم برداشت کنیم، بهترین لنز و بهترین زاویه انتخاب شود. به همین دلیل، یک کار با تعامل اما کاملاً متکی بر احترام و اعتماد متقابل به همدیگر بود. به جرات میتوانم بگویم که بین ذهنیت تنابنده به عنوان خالق و من به عنوان کسی که این مخلوق را شکل میدهم، تعارض یا ناهمخوانی وجود ندارد. در مورد همه اینها تفاهم کامل وجود دارد.
رقم خوردن سکانس خرس
وی در مورد سکانس خرس گفت: سکانس خرس در «پایتخت» به گونهای گرفته شد که همه سکانسهای حیوانات در تمام دنیا گرفته میشوند. فیلم «از گوربرگشته» را نگاه کنید، یا دیگر فیلمهای این چنینی مدل و فرمول مشخصی دارند و ما هم از تجاربی استفاده کردیم که در تمام دنیا استفاده شده است. چیزی مندرآوردی وجود نداشت. طبیعی است که یک حیوان رفتار خودش را دارد، عادات و آداب خودش را دارد. هیچ وقت حیوان، به خصوص حیوانی مثل خرس، اینگونه نیست که آموزش پذیر باشد. کار خودش را میکند، گرسنه میشود غذا را با سبک خودش میخورد، نه با سبک دیگری. به همین دلیل، ما از تجربهای که در تمام دنیا شده بود، استفاده کردیم. یعنی ماکتی ساختیم که ابعادش از این اتوبوسی که داریم اندکی بزرگتر بود تا جای دوربینهای متعدد داشته باشیم و بتوانیم در واقع خرسی را که میچرخد در این کمپ دنبال کنیم. یک بار ما این سازه را در شیرگاه ساختیم و قرار بود خرس را بیاوریم آنجا و فیلمبرداری کنیم اما به این نتیجه رسیدیم که این کار را نکنیم بهتر است به جای اینکه خرس بیاید پیش ما، ما برویم مهمان خرس شویم چون جانور ممکن است که تغییر دما اذیتش کند و آسیب ببیند. ۱۰ ساعت در ماشین برود و بیاید و این باعث شود آسیب روحی ببیند. نور زیاد ممکن است ناگهان عصبیاش کند و همه این موارد باعث شد ما به اصفهان و مکانی که خرس مورد نظر آنجا بود برویم. عین این سازه در اصفهان دوباره توسط پیمان قانع ساخته شد و خرس با عزت و احترام از جایی که زندگی میکرد، توسط مسئولان شهرداری آن مکان و محیط زیست، وارد دکور ما شد و ما با ۱۲ تا دوربین هر کاری که خرس انجام داد ضبط کردیم. کاری کردیم که خودش برای خودش حرکت کند. مثلاً نقطهای را که میخواستیم سر کودک یعنی سالار را بو کند ظرف عسل گذاشتیم. آنچه که در تصویر دیده میشود که نزدیک بچه شده است در واقع عسل را بو میکند. یا برایش ماهی قرار دادیم.
فکر میکنم دو تا سه ساعت آنجا بود و بعد هم خوابید و کار تمام شد. بعد از آن کار امیر ولیخانی مسئول جلوههای ویژه بصری شروع میشد که بر اساس آن در واقع بکگراند ساخت چون اینها همه در پرده سبز گرفته شدهاند. ما در همه جا دوربین گذاشتیم و مثلاً برای قسمتی که لیس میزند هم دوربین کاشتیم. از شیشههای نشکن استفاده شد تا صورت او واضح دیده شود. قسمتهایی که بلند میشود و با نقی مواجهه دارد غذا آویزان کردیم و درواقع خرس برای این غذاها بلند میشود. بعد همه اینها با تصاویر اصلی جایگزین شد. در پایان هم با میشکا یعنی خرس مورد نظر خداحافظی کردیم. این سکانس برای خود من تجربهای تازه بود.
دیالوگ بهتاش در قسمت ۱۹ بسیار وایرال شد
سیروس مقدم درباره دیالوگ بهتاش در قسمت ۱۹ مجموعه پایتخت ۷ که در فضای مجازی بسیار دست به دست شد و فریادهای او برسر نقی معمولی می گوید: من یادم است که وقتی میخواستیم سکانس را بگیریم، تنابنده بازیگران را جمع کرد و یک جمله را به آنها گفت که «بچهها، این سکانس سکانس بهرام افشاری است. همه باید در جهت بهتاش بازی کنید. هیچکس دیگری وجود ندارد. همه بگذاریم که بهتاش این سکانس را بترکاند چون او اولین بار است که میخواهد داد دل هم نسلانش را بگوید». طبیعتاً این حرف هم حرف درستی بود و من هم در میزانسن و جایگاه دوربینها سعی کردم این جمله تنابنده را رعایت کنم. یعنی نشان دهیم جای دوربینها کجاست. بنابراین تنابنده روی این سکانس خیلی حساس بود و واقعاً بچهها همکاری کردند. در واقع همان چیزی که صحبت شده بود، اتفاق افتاد. به همین دلیل است که همه خوب هستند. حتی رحمتی که در ۲ پلان بیشتر نیست، اما حالی که به او دست میدهد، همه درست است. حتی یک اتفاق هوشمندانه افتاده است؛ قبل از اینکه این لحظه اتفاق بیفتد هما میگوید «این بچه را بردارید و ببرید» چون نمیخواست کودک شاهد رفتار خشونتآمیز والدین یا فرزندان نسبت به یکدیگر باشد. این سکانس به شکلی بسیار هوشمندانه نوشته شد، ضبط شد، اجرا شد و پخش شد.
ما به شوخی به محسن میگفتیم که خوب خودت را به مظلومیت زدی، ولی واقعاً مظلومیت نقی را شاید اولین بار در این سکانس دیدیم.