بهرام بیضایی، ستون استوار هنر زبان پارسی

بهرام بیضایی را می‌توان با همهٔ فصولِ نام‌آورِ تئاتر و سینمای ایران یکی از ستون‌های استوارِ هنرِ زبانِ پارسی دانست

ریال آنلاین: بهرام بیضایی را می‌توان با همهٔ فصولِ نام‌آورِ تئاتر و سینمای ایران یکی از ستون‌های استوارِ هنرِ زبانِ پارسی دانست. او باوری ژرف به این که هنر، وسیله‌ای برای اندیشه‌ورزیِ انسانی است و زبانِ هنری، همان زبانِ گفتگویِ نسل‌ها با همدیگر، به دیدهٔ بسیاری از منتقدان و هنرمندان، تداومِ تاریخِ ما را در قابِ صحنه و پردهٔ سینما نشان می‌داد. در آثار او، تاریخ، اساطیر، جامعه و فردِ انسان در پیوندی پویا و زنده به هم می‌آمدند تا تصویری گسترده از زندگیِ ایرانی در زمانِ حال ارائه دهند.
بیضایی با جسارتِ هنریِ خاصِ خود، به جهانِ نمایش و فیلم نگاه می‌کرد نه به عنوانِ گزارشِ رویدادهایِ صرفِ تاریخی، بلکه به عنوانِ پرسشِ مستمر دربارهٔ هویت، عدالت، آزادیِ اندیشه و تعظیمِ کرامتِ انسان. او زبانِ فارسی را به کار می‌گرفت تا نه فقط روایت کند، بلکه اندیشه‌ورزیِ عمیق را به مخاطب القا کند. در میانِ بیانی شاعرانه و نثرِ دقیقِ تاریخیِ او، بافتِ اخلاقیِ کار او همیشه همان بافتِ استواری بود که انسانِ امروز و فردایِ جامعه را به حضورِ فعال دعوت می‌کرد.
یکی از ویژگی‌های بارزِ بیضایی، توانِ او در خلق جهان‌های میانی بود؛ جایی که گذشته به امروز می‌رسد و افقِ آینده را روشن می‌کند. او نمایش را نه تنها به عنوانِ بازگوییِ خاطره‌ها، بلکه به عنوانِ پلِ گفت‌وگو میان نسل‌ها می‌دید. به همین دلیل، تماشاگر در سالن یا در سینما با لایه‌های گوناگونِ معنا مواجه می‌شد و می‌کوشید تا از میانِ نمادها و تصاویرِ او، پاسخِ پرسش‌هایِ وجودیِ خود را بیابد. در این راستا، کارِ او همواره به زبانِ فرهنگِ ما وفادار بود و در عینِ حال با جهانِ زمانِهٔ هنرِ نوینِ جهان نیز ارتباطی پویا داشت.
بیضایی نه فقط کارگردانِ بی‌همتا بلکه آموزگارِ صحنه و مهرِ پژوهشِ زبان بود. شاگردانِ او در تئاتر و سینما، از تجربهٔ عملیِ کارگاه گرفته تا خوانشِ دقیقِ بافتِ تاریخیِ متن، چیزی فراتر از فنِ اجرا آموخته‌اند: عشقِ پرسشگری، حساسیتِ اخلاقیِ هنری و مسئولیتِ اجتماعیِ هنر را در وجودِ خود پرورش داده‌اند. این میراثِ آموزشی، نسل‌ها را به نقدِ صادقانه، بهِ پرسشگریِ سازنده و به تلاشیِ مداوم برای یافتنِ راهی انسان‌محور در هر دو حوزهٔ نمایش و فیلم دعوت می‌کند.
از منظرِ نقدِ هنری، بیضایی به زبانِ ساده اما عمیقِ صحنه و قابِ سینما، ارج می‌نهَاد؛ به ارزشِ آزادیِ خیال و استقلالِ هنری. او به‌دور از هرگونهِ تفکرِ خشکِ پاره‌گرا، فضایی را می‌آفرید که در آن‌اندیشهٔ انسانی با لطافتِ هنریِ بیانیِ تصویری و صوتی همراه می‌شد و مخاطب را به تعمقِ ریشه‌ای دربارهٔ تاریخِ ملّی و سرنوشتِ فردِ انسان دعوت می‌کرد. این تعادلِ میانِ همراهیِ عاطفیِ تماشاگر، از ویژگی‌هایِ خاصِ کارِ او بود.
در جمعِ بزرگ‌سالِ هنرمندانِ ایرانی، بیضایی همچنان به عنوانِ نمونه‌ای از صداقتِ هنری و تعهدِ اجتماعیِ هنر باقی می‌ماند. او با هر اثر، پیامی از انسانیتِ پایدار و امیدِ به عدالتِ اجتماعی منتشر و این پیام را در زبانِ فاخرِ پارسی به نسل‌های بعد منتقل می‌کرد. برای هر کسی که به هنرِ زبان‌زدهٔ ما می‌اندیشد، بیضایی نه تنها خاطراتِ صحنه و پرده را زنده می‌کرد، بلکه آیندهٔ روایتیِ ایرانِ پرسشگر و انسان‌محور را نیز روشن نگه می‌داشت. بهرام بیضایی، نامِی است که در تاریخِ تئاتر و سینمای ایران خواهد درخشید و یادِ او همچنان الهام‌بخشِ هنرمندانِ گام‌بردار در مسیرِ حقیقتِ فرهنگیِ ما خواهد بود.