نقدی بر ایده مدیرکل میراث فرهنگی فارس که به دنبال تمرکززدایی وزارتخانه و واگذاری بخشی از اختیارات ستاد مرکزی به استان‌ فارس است

طرح عقیم و علیل احمدی نژادی برای میراث فارس چه سودی دارد ؟

به گزارش ریال آنلاین به نقل از شهرمردم ،در وضعیتی که به دلیل بی نصیب بودن شهرستان های فارس از اداره میراث فرهنگی ، ارزشمندترین آثار و اشیاء تاریخی این استان

فرنگیس شنتیا _خبرنگار شهر مردم

به گزارش ریال آنلاین به نقل از شهرمردم ،در وضعیتی که به دلیل بی نصیب بودن شهرستان های فارس از اداره میراث فرهنگی ، ارزشمندترین آثار و اشیاء تاریخی این استان ، در کف حیاط این فرمانداری و آن فرمانداری به حال خود رها شده اند و در حالی که تخریب بناهای تاریخی ، مرمت های غیراصولی ، فرونشست ها و دست درازی به حریم های میراثی به یکی از دغدغه های اصلی  دوستداران میراث فرهنگی این استان تبدیل شده است ، ایده ناگهانی مدیرکل میراث فرهنگی فارس برای تمرکز زدایی وزارت میراث فرهنگی  ، خاطره یک طرح عقیم و جنجالی احمدی نژاد را در حافظه تاریخی فارس دوباره زنده کرده است. سرگذشت انتقال بی سرانجام پژوهشگاه میراث فرهنگی به فارس . پروژه ای علیل و بی مطالعه در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد که با وجود بار سنگین مالی آن و اسباب کشی دسته جمعی کارمندان پژوهشگاه به فارس ، عملا هیچ سودی برای این استان که نداشت هیچ ، به گم و گور شدن  انبوهی از پرونده ها هنگام انتقال دوباره پژوهشگاه به تهران و از همه مهمتر سرنوشت مبهم  ۴۷ هزار جلد كتاب و اسناد ارزشمند تاریخی در جریان نقل و انتقالات منجر شد .

ماجرا از این قرار است که به تازگی ، بهزاد مریدی ، مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان فارس با تأکید بر ضرورت تمرکززدایی در ساختار وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی، خواستار واگذاری بخشی از اختیارات ستاد مرکزی به استانها شده است . او طرح پیشنهادی خود را از این هم فراتر برده و  اعلام کرده است که استان فارس آمادگی دارد بهصورت پایلوت، مسئولیتهای بیشتری را بر عهده گرفته و در برابر نهادهای نظارتی پاسخگو باشد.

مدیرکل میراث فرهنگی فارس  با این حال هیچ توضیحی نداده است که فارس با کدامین توشه و توان مالی قرار است بارمضاعفی از مسوولیت های میراثی کشور را به دوش بکشد در صورتی که حتی پس از سال ها مناقشه و حرف و حدیث هنوز هم به سهم خودش و حق خودش از ثروتی که روی آن خوابیده ، نرسیده است و   تنها در یک نمونه  براساس گزارش های مستند ، در برابر درآمدزایی  ۲۰۰ میلیارد تومانی تخت جمشید در هر سال  ، فقط  ۱۱ میلیارد تومان اعتبار نصیب این مجموعه شده است .

دست درازی و ساخت و سازهای گسترده در حریم های تاریخی ، ساخت مرغداری در حریم «تل مقبره» پاسارگاد ،  سوراخ سوراخ شدن تن شهر باستانی «غندجان» به عنوان یکی از بزرگترین شهرهای دوره ساسانی به دست جویندگان گنج ، فرو رفتن شبانه روزی چنگک های بیل مکانیکی و ابزارآلات سنگین بیخ گوش میراث جهانی «قلعه دختر» در فیروزآباد، نبرد بی امان گلسنگ ها با سنگ نگاره های تخت جمشید ، جلوه ی  نازیبای آرامگاه محصور شده کوروش در میان داربست ها و طولانی شدن پروسه مرمت آن و از همه مهمتر بازار سوت و کور و بی رونق گردشگری آن هم در استانی که روی گنج های موروثی خوابیده است ، نشان می دهد که سال های سال است که یک پای میراث فرهنگی و گردشگری  در این استان  حسابی لنگ می زند و قراردادن باری مضاعف بر دوش آن ، به اسم تمرکز زدایی ،  حاصلی جز تکرار سرگذشت انتقال پژوهشگاه  میراث فرهنگی را به دنبال خواهد داشت  . طرحی که علاوه بر رقم خوردن  سرنوشتی نامعلوم برای 47 هزار كتاب و سند و عكس ها و نگاتیو ، به گفته   سید محمد بهشتی، رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی وقت ،  صدمه سختی به نیروی انسانی، تجهیزات و امکانات این سازمان وارد کرد . کارمندان با روحیه فرسوده در هتل مستقر شدند و از همه مهمتر، کتابخانه غنی پژوهشگاه  که حاصل همه فعالیت های پژوهشی و گزارش های پژوهشگران این سازمان محسوب می شد ، در شرایط  بسیار بدی به شیراز فرستاده و تلنبار شد.

با زیر و بم کردن این شرایط باید نشست و دید ایده تازه  مدیر کل میراث فرهنگی فارس سر فصلی جدید را بر روی میراث فارس باز می کند یا تکرار همان تجارب بی سرانجام گذشته است